ای که با من هستی و من از تو دورم ای نگارم دورم از خود با گناهان ای که هستی در کنارم
ای که با من هم نشینی با سرشت ما عجینی روی چشمانم قدم نه تا سرشکم را ببینی
ای تمام آرزویم بهر تو در جستجویم کی شود رویت ببینم درد دلهایم بگویم
یا رقیهشعر